آرسام جوووونم؛آرسام جوووونم؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

پسر اردیبهشتی ما

آرسام جون 3 ماه و 3 روزه

سلام گل قشنگم سلام آرسام م خوبی مامانی گل پسرم دیشب واسه اولین بار بود که رفتی عروسی، سر و صدا زیاد بود، یه کوچولو اذیت شدی هی می خوابیدی و با قطع شدن آهنگی که پخش میشد یا با رقص نورها، بیدار میشدی و کلی گریه میکردی فدات بشم، تا صبح هم تو خواب می پریدی عزیزم دیشب واسه اولین بار پا پوش خوشگلت رو پا کردی عزیزم قبل از اینکه بریم، خوابیدی اینجوری عزیزم؛ .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 3 ماه و 3 روز سن دارد :.  امروز شما، عزیزدلم بعد از یه حمام خوب روی پاهای بابایی نشستی فدای زبون خوشگلت بشه مامی، گلم آبجی شیطون بلای شم...
29 مرداد 1395

3 ماهــــــــــگی آرسام جون

سلام پسر 3 ماهــــــــــه ی مامان سلام گل خوش خنده ی من عزیزم، .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 3 ماه سن دارد :.  مامان فدات بشه؛ این روزها کلی شیطون شدی؛ چند روزی بود که سعی میکردی انگشت شست پای کوچولوت رو بگیری؛ امروز موفق شدی ظهر از بیرون اومدیم شما رو گذاشتم روی تشک بازیت، از دور دیدم داری تلاش میکنی پاهات و بگیری کلی هم غر میزدی که چرا نمیاد تو دستای خوشگلت نانازم یهو اومد تو دستت و ولش نمیکردی منم بدو بدو دوربین و آوردم و فیلم شما رو گرفتم تا به بابایی هم نشون بدم آتریسایی هم که کلی خندید شیطونک شیرین من، دندونی رو میبری سمت دهنت؛ یه طرفش یه توپ کوچولو داره ؛ ولی واسه دهان شما ...
26 مرداد 1395

آرسام ... خندوانه ای........

سلام آرسام جون خوبی مامانی آرزوی سلامتی دارم واست عزیزدلم پریروز رفته بودیم بجنورد؛ این لباس هندوانه ای رو که به قول آتریسایی خندوانه ای میشی رو واست خریدیم آتریسایی هم فوری رفت و لباس هندوانه ای خودش رو آورد و همش به تو نشون میداد و میگفت: ببین منم کوچولو بودم داشتم من و بابایی هم کلی به شما دو تا میخندیدیم بریم سراغ عکس هات عزیزم فدات بشم، الان این مدلی خوابیدی که من اجازه دارم بیام نت آبجی هم رو تختش خوابیده بغل بابایی عشقم     فدا خنده ت بشه مامان دیروز صبح وقتی از خواب ...
23 مرداد 1395

آرسامی تو این هفته ای که گذشت

سلام آرسام جون خوبی مامانی خیلی کم وقت میکنم بیام نت عزیزم؛ امروز اومدم چند تا از عکس های هفته ی گذشته ی شما رو بذارم خیلی شیطون شدی بلا، کامل به پهلو میری دستهای خوشگلت رو واسه گرفتن چیزهای دور و برت دراز میکنی یاد گرفتی بهتر بگیری عزیزم خیلی شیرین و ناز حرف میزنی( به زبون خودت ) عشق مـــــــن خب بریم سراغ عکس ها گلم اینجا رفتی حمام و الان هم رو پاهای بابایی نشستی یکی دیگه از تعجب های شیرینت عزیزم فدای زبونت بشم الهـــــــــی شیطونک من؛ ببین چه جوری رفتی به پهلو تعجب شیرین دیگه ی آرسام جونم ...
20 مرداد 1395

آرسام دو ماه و نمیه

سلام آرسام جون عزیزم، این روزها خیلی شیطون شدی همه چی رو می بری سمت دهنت؛ هرچی رو به دست میگیری می بری سمت دهنت عزیزم یاد گرفتی میای به پهلو، خیلی شیطون شدی بلا وااااای؛ اینو نگفتم, از پریروز وقتی میذارمت رو زمین، با پاشنه پاهاتو میذاری رو زمین؛ باسن کوچولوت و میدی بالا حرکت میکنی به سمت بالا سرت،یک متری میری عزیزم خوش اخلاق من؛ صبح یا هروقت از خواب پا میشی همین که چشمای خوشگلت به من می افته؛ یه خنده ی ناز به من تحویل میدی گلم؛ که خستگیم یادم میره عشقم خب بریم سراغ عکس های شما گلم اون شب خوابت برد؛ لباست و عوض  نکردم الان صبح ساعت 5و نیمه؛ پوشکت رو عوض کردم؛ تاریک بود هنوز، داشتی لوس...
13 مرداد 1395

آرسام شیرین ما

عزیزم یاد گرفتی با دستهای کوچولوی قشنگت؛ با اون انگشت های شیرینت؛ بگیری آره تازه یاد گرفتی؛ یه چیزی رو که میدم به دستات بگیری و تکون بدی؛؛؛ البته فوری میاری سمت دهنت زبون خوشگلت رو هم شیرین میاری بیرون امروز ، یعنی پنج شنبه ها روز حمام شماست گلم خب بریم سراغ عکس هات عزیزم با آبجی میخوای بری ماشین بازی خوابیدی نانازم الان شما تعجب بانمک شما زبون تو مامان بخوره خب بابایی اومد؛ بریم حمام دیگه بـــــــــــــوس خوشگل من؛ رفتی حمام، البته قبل از شما، آتریسا جون ...
7 مرداد 1395

آرسامی تو این هفته ای که گذشت

آرسام جون امروز .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 2 ماه و 10 روز سن دارد :. الان خوابیدی، اینجوری آتریسایی همین الان بیدار شد؛ شما هم بیدار شی باید قطع کنم عزیزم؛ این روزها کلی حرف میزنی صداهای زیادی از خودت درمیاری اگه یه کوچولو تنها بمونی فوری لب پایینی رو جمع میکنی و کلی گریه ی بانمک میکنی چند روزی هست که غلت میزنی و میری به یه ور؛ کلی از این قضیه ترسیدم؛ آخه خیلی باید مراقب باشم خدای نکرده نری رو صورت عزیزم خب سریع برم سراغ عکس های شما تو این یه هفته   مامان فدای خنده ت بشه عزیزدلم دست ت...
5 مرداد 1395
1